آلبرت اینشتین به عنوان یکی از درخشانترین ذهنهای قرن بیستم شناخته میشود. هر کسی در دنیای امروز، کم و بیش با معروفترین معادلهی او یعنی E = mc² آشناست، هرچند معنای واقعی آن را درک نکند. او همیشه دوست داشت که در مورد مشکلات فیزیک صحبت کند، چه با همکاران هم سن و سال خود و چه با افراد بسیار کوچکتر از خود. هیچگاه کسی به عنوان دانشجوی مستقیم او مدرک دکترا دریافت نکرده است. با این حال، سخنرانیهای عمومی وی، به طور طبیعی مورد توجه مخاطبان بسیاری قرار گرفت. رئیس کمیته فیزیک نوبل فعالیتهای علمی او را با این جمله ارزیابی کرد:
"در روزگار ما احتمالاً هیچ فیزیکدانی که نامش به اندازهی آلبرت اینشتین سر زبانها باشد، وجود ندارد."
شخصی که امروزه نام او با کلمه "نبوغ" مترادف است نیز اساتید علمی خود را داشته است. بعضی از آنها شامل نیوتن، ماکسول، ماخ، پلانک، فارادی و لورنتز هستند. اینشتین، بدون هیچ گونه تردیدی، لورنتز را به عنوان یکی از قدرتمندترین متفکران، قلمداد کرده است. اینشتین صریحاً این را تصدیق کرده است که بدون استفاده از فعالیتهای علمی لورنتز، هرگز قادر به کشف نظریه نسبیت خاص نبود. علاقهی اینشتین به او در این حد بود که در یکی از قفسههای کتاب خود، یک پرترهی کوچک چرمی از پروفسور لورنتز قاب کرده بود.
آلبرت اینشتین همچنین تصویری از مایکل فارادی دانشمند انگلیسی روی دیوار اتاق مطالعهی خود، در کنار تصاویر ایزاک نیوتن و جیمز کلرک ماکسول در آپارتمان خود در برلین آلمان، قاب کرده بود. او یک بار نقل کرده بود که: "انگلیس همیشه بهترین فیزیکدانان را تربیت کرده است". وی بزرگی کارهای آنها را در مقالهای که برای صدمین سال تولد ماکسول [1931] نوشته شده بود، اینگونه ابراز کرد:
"بزرگترین تغییرات در اصول موضوعهی فیزیک و به همین ترتیب در برداشت ما از ساختار واقعیت، بعد از بنیانگذاری فیزیک نظری توسط نیوتن، از طریق تحقیقات فارادی و ماکسول روی پدیدههای الکترومغناطیسی حاصل شده است."
جالب است که او پرترهای از ماهاتما گاندی و یک نوازنده آلمانی، در اتاق مطالعه خود در دانشگاه پرینستون، به دیوار زده بود. در مورد گاندی، اینشتنین ادعا میکرد که عقاید او در میان افراد سیاسی عصر ما، از همه شفافتر است. ما باید تلاش کنیم که روحیهای چون او داشته باشیم: در جنگ برای اهداف خود از خشونت استفاده نکنیم و در هر چیزی که فکر میکنیم شیطانی است، مشارکت نکنیم. او بر افکار اینشتین و در کل زندگیاش تأثیر بسیاری گذاشت.
قوانین حرکت نیوتن و مفهوم گرانش او، اولین ایدههایی بودند که مکانیک منظومه شمسی را با موفقیت توضیح دادند. بعدها، کارهای متعدد وی در حساب، نجوم، فیزیک تجربی و اپتیک و غیره همه را متحیر کرد. اینشتین در یادداشتی از زندگینامهی خود، جملات زیر را برای نیوتن نوشت و در واقع، به دلیل جایگزینی مفاهیم گرانش خود، از نیوتن عذرخواهی کرد.
"دیگر کافی است! نیوتن، مرا ببخش. شما کاری را کردید که در آن عصر، تنها برای یک مرد با والاترین افکار و خلاقیت بیاندازه، امکان پذیر بود. مفاهیمی که شما ساختید، حتی امروز نیز در فیزیک راهنمای تفکر ما هستند، اگرچه اکنون میدانیم اگر هدف عمیقتری در یافتن روابط داشته باشیم، باید مفاهیم دیگری را که در نگاه اول از لحاظ تجربه دور از ذهن هستند، جایگزین کنیم.“
فعالیتهای علمی فارادی در سالهای رشد اینشتین و پس از آن همواره الهامبخش او بود. وی به عنوان بزرگترین فیزیکدان تجربی خودآموز آن زمان شناخته میشد. وی بیشتر به خاطر کشف القای الکترومغناطیسی و نظریه میدان، مشهور بود که بیش از هر کشف علمی دیگری درهای فیزیک نظری را گشود. علاوه بر این، او ایده میدان الکترومغناطیسی و قوانین الکترولیز را مطرح کرد. درک خلاقانهی او از علوم عمیق، علیرغم عدم آموزش مقدماتی ریاضی، بسیار قابل احترام و با ارزش بود.
کار ماکسول با ایدههای فارادی مبنی بر تابش الکترومغناطیسی، که مغناطیس، برق و نور را از طریق انرژی به هم متصل میکرد، تقویت شد. معادلات میدانی که وی در حوزه الکترودینامیک ارائه داد، تأثیری عمیق بر اندیشههای اینشتین گذاشت. اینشتین گفته است که من بیش از هر کسی به ماکسول مدیونم، زیرا بدون معادلات میدان الکترومغناطیسی ماکسول، هیچ فیزیک مدرنی وجود نخواهد داشت. در صدمین سالگرد تولد ماکسول، اینشتین از کار او به عنوان عمیقترین و پربارترین کاری که فیزیک از زمان نیوتن تجربه کرده است، یاد کرد. وقتی از اینشتین سوال شد که آیا روی شانههای نیوتن ایستاده است، وی پاسخ داد: "نه، روی شانههای ماکسول."
بدون این اکتشافات قابل توجه و مشهود در علم، ما از بسیاری از فناوریهایی که امروز داریم محروم بودیم.
اینشتین مهمترین شخصیت علمی قرن بیستم است. نظریه نسبیت خاص وی در واقع نهایی شدهی کار ماکسول و لورنتز است. و نظریه نسبیت عام او نهایی شدهی فرضیهی گرانش نیوتن است.
او در زندگینامهی خود نوشته است که: "من در آن تنهایی زندگی میکنم که در جوانی دردناک است، اما در بزرگسالی لذتبخش است." او به معنای واقعی و کاملا عمیقی همواره در زندگی خود در پی حقیقت بود، حقیقتی که همیشه برای انسان ازرشمند بوده است.
# آلبرت اینشتین # ایزاک نیوتن # مایکل فارادی # جیمز کلرک ماکسول