مکتب فیثاغورس، ریاضیات و نظم و انضباط برای درک هستی

مکتب فیثاغورس، ریاضیات و نظم و انضباط برای درک هستی

در سال 518 قبل از میلاد، ریاضیدان یونانی، فیثاغورس، مکتبی را تأسیس کرد که در آن مباحث ریاضیات، موسیقی و فلسفه با نظم و انضباط بسیار زیادی مورد مطالعه قرار می‌گرفت. زنان و مردان از زندگی در اجتماع و تحصیل مشترک در این مکتب استقبال می‌کردند، و این کار گروهی سرانجام به حل موضوعاتی در ریاضیات کمک کرد که عبارتند از:

  • مجموع زوایای یک مثلث برابر با دو زاویه‌ی قائم است.
  • قضیه فیثاغورس - برای یک مثلث قائم الزاویه، مربع وتر برابر است با مجموع مربع‌های دو طرف دیگر. بابلی‌ها این را 1000 سال زودتر فهمیدند، اما فیثاغورس آن را ثابت کرد.
  • ساختن شکل‌های یک منطقه معین و جبر هندسی. به عنوان مثال آنها معادلات مختلف را با استفاده از هندسه حل کردند.
  • کشف اعداد گنگ به فیثاغورس نسبت داده می‌شود، اما بعید به نظر می‌رسد که ایده‌ی فیثاغورس بوده باشد به این دلیل که با فلسفه‌ی او همسو نیست، در واقع عدد برای او به معنی نسبتِ دو عدد کامل، یعنی یک کسر غیر قابل ساده شدن است.
  • فیثاغورس فکر می‌کرد که زمین، کره‌ای در مرکز کیهان (جهان) است و اینکه سیارات، ستارگان و جهان، کروی هستند زیرا کره کامل‌ترین شکل است. وی همچنین تصور می‌کرد که مسیرهای سیارات مدور است. فیثاغورس تشخیص داد که ستاره‌ی صبح همان ستاره‌ی عصر، یعنی ناهید است.

اکثر ریاضی‌دانان موافقند که کار فیثاغورس و پیروانش موضوع را برای همیشه تغییر داد. وقتی به مدرسه و آموزش او نگاه می‌کنید، روشن است که سطح تحصیلات فراتر از ریاضیات بوده است. موسیقی و هنر، به ویژه هندسه در هنر، برای او بسیار مهم بود. فیثاغورس احساس می‌کرد که این موضوعات با ریاضیات ارتباط تنگاتنگی دارند و مطالعه‌ی یک مورد به معنای مطالعه‌ی هر سه است.

جالب‌ترین جنبه‌های این آموزش‌ها بخش فلسفی آن بود. این مکتب معتقد بود که هر انسانی روح دارد و از طریق ریاضیات و موسیقی می‌توان روح را تطهیر کرد. علاوه بر این، روش‌های سختگیرانه‌ای برای تسهیل رشد روح هر فرد، از به عنوان مثال از دست دادن دارایی‌های خود گرفته تا گیاهخوار شدن و اقدامات منظم مراقبه‌ای، انجام می‌گرفت. همه این موارد بخشی از برنامه درسی بود.

البته، این جنبه معنوی از آموزش مدرسه اغلب وابسته به مذهب انگاشته می‌شود و درست هم هست. برای قدما، خدا و علم یکی بودند. حتی زمانی که دانش قصد تسخیر جهان را داشت، این امر با اصلاح و روشنگری همچنان پابرجا بود.

خرافات غالباً مانع پیشرفت هستند، اما نظم «معنوی»ای که دین برای دانشمندان به وجود آورد، بسیار مفید بود.

کودکان عصبانی، آزار دهنده هستند. بزرگسالان عصبانی، وحشت‌آور هستند. این ادعا که بدن فیزیکی ما تنها قسمت واقعی ماست، این خطر را دارد که اجازه دهیم آن قسمت احساسی و هوشیار ما دچار بی‌نظمی شود. تمرین‌های مربوط به "روح" در برنامه‌ی درسی فیثاغورس اطمینان حاصل کرد که هر دانشمند یا محقق وقت می‌گذارد تا خود، عمیق‌ترین خود را درک کند. نقاط ضعف آنها را بشناسد، غرایز ترس و سلطه آنها را ببیند و بر آنها غلبه کند. نظم و انضباط راهی برای "شناختن خود" است و از بسیاری جهات فقدان این عمل در آموزش علمی ما، تا حدی مقصر شیوه‌های منفی مختلفی است که ما در طول قرن ها در استفاده از تکنولوژی به کار برده‌ایم. اگر کنترلی بر طمع، عصبانیت، ترس و ناامیدی‌های خود نداشته باشیم، استفاده از اختراعاتمان برای تسلط بر دیگران آسان است.

قلبِ برنامه‌ی علمی فیثاغورس این بود که ابتدا خودت را برای آنچه واقعاً هستی درک کنی، تهدیدی که می‌توانی برای دیگران داشته باشی را شناسایی کنی و بر آن غلبه کنی. همه‌ی اینها در حین مطالعه‌ی شگفتی‌های ریاضیات، نجوم، معماری و موسیقی به دست می‌آمد. وی معتقد بود که تحصیل این موضوعات، همراه با روزه‌داری، کنار گذاشتن وسایل و زندگی در اجتماع، مکتب ایده‌آلی را ایجاد می‌کند که از آن نوآوری و ایده‌های جدیدی برمی‌خیزد. ایده‌هایی که می‌توانند جهان و هستی را به سمت بهتری تغییر دهند.

ما اکنون می‌توانیم ژن‌های خود را اصلاح کنیم، بچه‌های فوق‌العاده و عجیبی را در آزمایشگاه‌ها ایجاد کنیم، کل یک شهر را با یک بمب هسته‌ای نابود کنیم و یک سوراخ در جو ایجاد کنیم. ما همچنین کلید حل گرسنگی جهانی، پناه دادن به انسان‌ها و افزایش طول عمر با درمان بیماری‌ها را داریم، ولی هنگامی که آموزش علمی ما عاری از هرگونه اشاره به شناخت خود واقعی‌مان باشد، و در واقع اهمیت روش‌هایی مانند مدیتیشن، ورزش، خوب غذا خوردن و خدمت به دیگران را انکار کند، نوآوری علمی ما چه نوع جهتی را دنبال خواهد کرد؟

دریافتن این که قدرتی فراتر از اتم‌ها و مولکول‌ها در درون ما نهفته است، سخت نیست. این مفهوم را می‌توانیم روح، یا آگاهی بنامیم که در واقع بخشی از وجود هر انسانی است و به تصمیم‌گیری‌های او کمک می‌کند. آن قسمت از ما به اندازه‌ی حافظه یا توانایی یادگیری مفاهیم پیشرفته فناوری، مهم است.

شیوه‌های مدرن مانند یادگیری یک ساز جدید و یا پرداختن به هنر، مدیتیشن هر روزه، ورزش کردن و خدمت به دیگران در جامعه به طور کلی به نظم و انضباط ماهیت ما کمک می‌کند و ما را با آن چیزی که واقعاً هستیم در ارتباط می‌سازد. زندگی فراتر از گرفتن مدرک خوب در دانشگاه‌های برتر دنیاست. دانشمندان، این را به جهانیان مدیون هستند که زمانی را صرف سرمایه‌گذاری در شناخت ماهیت عمیق خود و انسان کنند و سوالاتی را مطرح و مورد بررسی قرار دهند که پاسخ دادن به آنها برای دانش بسیار سخت است:

"من کیستم؟"
"چرا من اینجا هستم؟"
"هدف من چیست؟"
"چگونه ممکن است به دیگران خدمت کنم؟"

# ریاضیات # فیثاغورس # مکتب فیثاغورس # خودشناسی
نظری موجود نیست.

دیگر پست‌ها

  • مکتب فیثاغورس، ریاضیات و نظم و انضباط برای درک هستی

    مکتب فیثاغورس، ریاضیات و نظم و انضباط برای درک هستی

  • نسبتِ طلایی چیست و تاثیر آن در طراحی چیست؟

    نسبتِ طلایی چیست و تاثیر آن در طراحی چیست؟

  • اعداد اول و توان‌های عدد 2

    اعداد اول و توان‌های عدد 2

  • مسئله باز میلیون دلاری

    مسئله باز میلیون دلاری

  • ماشین رامانوجان و ریاضیات ناشناخته

    ماشین رامانوجان و ریاضیات ناشناخته