زادروز والت ویتمن، شاعر آمریکایی

زادروز والت ویتمن، شاعر آمریکایی

پرتوان می‌آیم
با موسیقی،
با شیپورها و طبل‌هایم،
مارش می‌نوازم نه فقط برای فاتحان
که برای مغلوبین و مقتولین هم.‌‌
شنیده‌ای که چه فرخنده روزی بود روز ظفر؟
و چنین نیز می‌گویم من
که نیکوست شکست،
چراکه نبردها به همان دل‌آوری مغلوبه می‌شوند
که فتح.
ضرب می‌گیرم و می‌کوبم برای مردگان،
می‌دمم برایشان
از دهانه‌‌ی سازم
رسا‌ترین و شادمان‌ترین‌هایم را.
زنده‌باد آنان که شکست خورده‌اند!
زنده‌باد آنان که کشتی‌های جنگی‌شان در دریا فرو شد!
آن‌ها که خود در دریا فرو شدند!
تمام ژنرال‌هایی که نبرد از کف دادند
و تمام قهرمانانی که چیره شدند!
و همه‌ قهرمانانِ بی‌شمارِ ناشناس
که هم‌ترازِ بزرگترین قهرمانان سرشناس‌اند‌.

 

والت ویتمن در 31 مه 1819 در خانواده‌ای پرجمعیت در وست هیلز، هانینگتون به دنیا آمد. در 12 سالگی، پس از ترک تحصیل، به کار در چاپخانه و مطالعهٔ آثار ادبی از هومر و ویلیام شکسپیر تا تورات پرداخت. او تا 17 سالگی در نیویورک به عنوان متصدی چاپ کار کرد و با هنر و ادبیات جدید آشنا شد. پس از مدتی معلمی، در زادگاه خود، از سال 1841 به روزنامه‌نگاری حرفه‌ای پرداخت و این شغل را با وقفه‌هایی تا آخر عمر ادامه داد.

روزنامهٔ لانگ آیلَندر (Long Islander) که ویتمن مؤسس آن است، هنوز چاپ می‌شود. او به عنوان طرفدار دموکراسی و آزادی به مبارزهٔ سیاسی می‌پرداخت که به علت عضویت در حزب خاک آزاد در سال 1848 سرویراستاری مجلهٔ «دیلی ایگل» بروکلین را از دست داد. پس از مدتی روزنامه‌نگاری در نیواورلئان به بروکلین بازگشت؛ روزنامهٔ آزادی‌خواه «بروکلین فریدوم» را تأسیس کرد و شروع به توسعهٔ شیوهٔ خاص خود در شعر نمود. تا اینکه در سال (1855) نخستین دفتر شعر خود را با عنوان برگهای علف شامل 12 شعر بدون عنوان و یک مقدمهٔ تاریخی، منتشر کرد. او خود جلد کتاب را طراحی، حروفچینی و با هزینهٔ شخصی چاپ کرد.

ویتمن ویرایش دوم برگ‌های علف را در سال 1856 منتشر کرد که شامل 33 شعر و نامه‌ای از رالف والدو امرسون (که بر ویرایش اول کتاب نوشته بود) و درآمدی طولانی از ویتمن در پاسخ امرسون بود. او ویرایش و تکمیل این کتاب را تا آخر عمر ادامه داد و نسخه‌های مختلفی از آن به چاپ رساند. آخرین ویرایش برگ‌های علف معروف به «ویرایش بستر مرگ» که او در سال 1892 پیش از مرگ منتشر کرد، کتابی بزرگ با 383 شعر است که در 14 فصل تنظیم شده‌است و فصل‌ها عنوان «کتاب 1» تا «کتاب 14» را دارند.

در زمان جنگ داخلی، ویتمن به نیویورک و سپس برای کمک به برادر مجروحش به واشینگتن رفت. با مشاهده تعداد بی‌شمار مجروحان جنگی به کار در بیمارستان و رسیدگی به مجروحان پرداخت و یازده سال آنجا ماند. در 1870 به دیدار مادر پیرش در نیوجرسی رفت و تا آخر عمر همان‌جا ماندگار شد که تا سال 1882 در خانهٔ برادرش و بعد از آن در خانهٔ خود زندگی می‌کرد. در سال (1891) کتاب خداحافظ خیال من را چاپ کرد و همواره به بازبینی برگ‌های علف مشغول بود، تا در سال 1892 در مقبره‌ای که پیش از مرگش ساخته بود به خاک سپرده شد.

 

امیلی دیکنسون شاعر آمریکایی و هم‌عصر ویتمن در به تصویر کشیدن نیمه‌ی تاریک موفقیت و پیروزی تبحر داشت و می‌دانست که «موفقیت شیرین است / برای آن‌ها که هرگز موفق نشده‌اند.» او می‌دانست که این نه پیروزهای میدان نبرد بلکه قربانیان هستند که «می‌توانند توصیفی ارائه دهند / بس شفاف از پیروزی،» آدم‌های « شکست‌خورده ــ در حال مرگ ــ / آن‌ها که بر گوش‌های ممنوع‌شان زبانه می‌کشد/ نوای دوردست ظفر / سوزناک و رسا!» نوای پیروزی برای هیچ‌کس رساتر از شکست‌خوردگان و آدم‌های در حال مرگ نیست، آن‌ها که تمام سعی‌شان را می‌کنند تا غریوهای شادی را که از دیگر سوی میدان نبرد می‌آید بشنوند. در «آواز خویشتن،» ویتمن هم‌چون دیکنسون پیروزی را کالبدشکافی می‌کند اما شیوه‌ی او سنجیده‌تر است و همراه با رعایت مساوات: ویتمن به‌جای تشدید درد و رنج شکست‌خوردگان آغوشش را به‌گرمی به روی آن‌ها می‌گشاید. او «موسیقی» نبرد را تصور می‌کند ــ «شیپورها» و «طبل‌ها»ی آن را ــ اما به خوانندگانش یادآوری می‌کند که فقط «روز ظفر،»روز پیروزی، «فرخنده روز» نیست، بلکه شکست هم به همان اندازه «نیکو»ست، چراکه «نبردها به همان دل‌آوری مغلوبه می‌شوند که فتح.» آن‌ها که در نبرد شکست خورده‌اند به همان سرسختی برندگان نبرد می‌جنگند و شاید اگر به‌خاطر ادا و اطوارهای بخت و اقبال و جنبه‌های غیرقابل‌پیش‌بینی رویارویی‌های نظامی نبود آن‌ها پیروز میدان بودند. بنابراین ویتمن چون دیکنسون ضرب می‌گیرد و می‌کوبد «برای مردگان.» شیپورها و طبل‌های او، مارش نظامی او «آنان» را «که شکست خورده‌اند» گرامی می‌دارد، همان‌طور که آنان را که موفق شده‌اند؛ مردگانِ مغلوب ناشناس همان‌قدر اعمال قهرمانانه انجام داده‌اند که «بزرگ‌ترین قهرمانان سرشناس.» شعر ویتمن صدای همه‌ی آن‌ها خواهد بود، نه فقط صدای کسانی که تاریخ پیروز خوانده‌شان.

در طول جنگ داخلی آمریکا و پس از آن، ویتمن برای التیام اتحاد از بین رفته، آشتی دادن شمال پیروز و جنوب مغلوب، و بازگرداندن هر دو طرف به آغوش ملت دوباره متحد تلاش بسیار کرد و در این دوران این بخش شعرش بیش‌تر از هر زمان دیگر مطرح شد. ویتمن به بخشش و آشتی و نه مجازات توصیه می‌کرد و به شجاعت و دلاوری هر دو طرف جنگ اذعان داشت، و این رویکرد را مدت‌ها پیش از آغاز جنگ در «آواز خویشتن» به تصویر کشیده بود؛ تلاش ویتمن برای پیدا کردن نگاهی تساوی‌گرایانه و همه‌گیر باعث شده بود تا او مغلوبین و فاتحان را باهم در آغوش بگیرد.

بنجامین فرانکلین در تعمقی درباره‌ی قانون اساسی آمریکا زمانی در جمله‌ای مشهور گفته بود که هیچ‌چیز در این دنیا قطعیت ندارد مگر مرگ و مالیات. اما واقعیت‌های قطعی و همیشگی زندگی آدمی [نه این‌ها که] عشق است و فقدان. (خیلی‌ها مالیات نمی‌دهند). تقریباً همه عشق را تجربه می‌کنند؛ و هیچ‌کس از تجربه‌ی فقدان در امان نیست. قوانین جاذبه و دافعه که همه‌چیز را در این عالم هستی سرسختانه به هم پیوند می‌دهد و از هم جدا می‌کند در شکل‌دهی ساختار شاعرانه‌ی ویتمن نقش اساسی دارد و در این بخش شعر او نوایی تازه به صدا در می‌آورد: «شنیده‌ای که چه فرخنده روزی بود روز ظفر؟ / و چنین نیز می‌گویم من / که نیکوست شکست، / چراکه نبردها به همان دل‌آوری مغلوبه می‌شوند / که فتح.» به این ترتیب ویتمن موسیقی‌ای برای شکست‌خوردگان می‌نویسد، شکست را همان‌طور گرامی می‌دارد که پیروزی را، و غیرمستقیم به‌مان می‌گوید که ما بیش‌تر با آن‌چه از دست‌مان می‌رود تعریف می‌شویم تا با آن‌چه به دست می‌آوریم. ویتمن آموزه‌ی مسیح را مبنی بر آن که «آخرین نخستین خواهد بود و نخستین آخرین» به حکمتی از جنسی دیگر ترجمه می‌کند، متناسب با کشوری که سرنوشتش آن را به سوی از هم پاشیدن در جنگ سوق می‌دهد. فاتحان و مغلوبین هردو روحیه‌ای ماجراجویانه دارند، همراه با شور و شوق و هول و هراس ــ همان روحیه‌ای که در عشق و عاشقی تجربه می‌شود و به خاطر همین است که جنگ اغلب همان‌قدر صمیمانه و عمیق توصیف می‌شود که عشق.

از بنجامین فرانکلین هم‌چنین نقل است که «هرگز جنگی خوب یا صلحی بد وجود نداشته است.» ــ گفته‌ای حکیمانه که بد نیست هنگام در نظر گرفتن تلاش‌های ویتمن برای درمان زخم‌های جنگ داخلی آمریکا به خاطر بسپاریمش ــ تلاش‌هایی جسمانی و روانی، در زندگی و بر کاغذ، برای درمان دردهایی که صد و پنجاه سال بعد از این که سربازان شمال و جنوب سلاح‌هایشان را زمین گذاشتند هنوز از بعضی جهات درمان نشده‌اند. می‌گویند تاریخ را فاتحان می‌نویسند، به خاطر همین است که وظیفه‌ی سر دادن آواز شکست بر دوش شاعران گذاشته شده است، آوازی که روایت جریان تحقیر‌شده‌ی زندگی و فراز و نشیب شب‌ها و روزهای کسانی را سر می‌دهد که در جنگ و در عشق شکست می‌خورند ــ و این یعنی روایت همه‌ی ما.

# عمومی
نظرات

"تمام قهرمانانی که چیره شدند"، چه دیدگاه زیبایی ...

0 مخالف

دیگر پست‌ها

  • 22 اردیبهشت روز تولد مریم میرزاخانی و روز زنان در ریاضیات

    22 اردیبهشت روز تولد مریم میرزاخانی و روز زنان در ریاضیات

  • روز پرستار

    روز پرستار

  • 25 اردیبهشت روز بزرگداشت "حکیم ابوالقاسم فردوسی"

    25 اردیبهشت روز بزرگداشت "حکیم ابوالقاسم فردوسی"

  • 28 اردیبهشت، روز نکوداشت حکیم خیام نیشابوری

    28 اردیبهشت، روز نکوداشت حکیم خیام نیشابوری

  • زادروز گابریل دانیل فارنهایت، مخترع دماسنج جیوه‌ای

    زادروز گابریل دانیل فارنهایت، مخترع دماسنج جیوه‌ای

  • زادروز والت ویتمن، شاعر آمریکایی

    زادروز والت ویتمن، شاعر آمریکایی

  • زادروز هلن کلر، نویسنده و فعال سوسیالیست آمریکایی

    زادروز هلن کلر، نویسنده و فعال سوسیالیست آمریکایی

  • هوا را از من بگیر خنده‌ات را نه!

    هوا را از من بگیر خنده‌ات را نه!